کد مطلب:30629 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:153

عدالت در منطق اسلام











مسأله (عدل) از صدر اسلام در جامعه اسلامی و در سطح عامه مردم مطرح بوده است، همچنین علاوه بر مطرح بودن در نظام تكوین و در جو فكری و علمی جهان اسلام، مرحله اجرائی عدل نیز مورد ملاحظه قرار گرفته است. یك نفر مسلمان از بدیهیات اولیه اندیشه های اسلامی اجتماعیش، این بوده كه امام و پیشوا و زعیم باید عادل باشد، قاضی باید عادل باشد، شاهد محكمه باید عادل باشد، شاهد طلاق یا رجوع باید عادل باشد. و از نظر یك مسلمان شیعی امام جمعه و جماعت نیز باید عادل باشد. هر مسلمان همواره در برابر پست هایی كه یك مقام عادل باید اشغال كند احساس مسئولیت می كرده است. این جمله رسول اكرم زبانزد خاص و عام است: «افضل الجهاد كلمة عدل عند امام جائر» و چه شهامتها و حماسه ها كه این جمله كوتاه آفریده است.

اكنون یك سؤال اساسی وجود دارد و آن اینكه چرا كلام اسلامی بیش از هر چیز به مسأله عدل پرداخت؟ و چرا فقه اسلامی قبل از هر مسأله عدل برایش مطرح شد؟ و چرا در جهان سیاست اسلامی بیش از هر كلمه ای كلمه عدل به گوش می خورد؟

اینكه در همه حوزه ها سخن از عدل بود باید یك ریشه و سر منشاء خاص داشته باشد. آیا جریان اصلی دیگری در كار بوده كه همه این جریانها را او برمی انگیخته و تغذیه می كرده است؟

از نظر ما ریشه اصلی و ریشه ریشه های طرح های علمی و عملی مسأله عدل را در جامعه اسلامی، در درجه اول، در خود قرآن كریم باید جستجو كرد. قرآن است كه بذر اندیشه عدل را در دلها كاشت و آبیاری كرد و دغدغه آن را چه از نظر فكری و فلسفی و چه از نظر عملی و اجتماعی در روحها ایجاد كرد. این قرآن است كه مسأله عدل و ظلم را در چهره های گوناگونش: عدل تكوینی، عدل تشریعی، عدل اخلاقی، عدل اجتماعی طرح كرد.

قرآن تصریح می كند كه نظام هستی و آفرینش بر عدل و توازن و بر اساس استحقاقها و قابلیتهاست. بیشترین آیات مربوط به عدل درباره عدل جمعی و گروهی است اعم از خانوادگی، سیاسی، قضائی، اجتماعی. در قرآن از توحید گرفته تا معاد و از نبوت گرفته تا امامت و زعامت و از آرمانهای فردی گرفته تا هدف های اجتماعی همه بر محور عدل استوار شده است. عدل قرآن هم دوش توحید، ركن معاد، هدفت شریح نبوت، فلسفه زعامت و امامت، معیار كمال فرد، و مقیاس سلامت اجتماع است.

عدل قرآن، آنجا كه توحید یا معاد مربوط می شود به نگرش انسان به هستی و آفرینش شكل خاص می دهد و به عبارت نوعی جهان بینی است. آنجا كه به نبوت و تشریع و قانون مربوط می شود یك مقیاس و معیار قانون شناسی است، و به عبارت دیگر جای پائی است برای عقل كه در ردیف كتاب و سنت قرار گیرد و جزء منابع فقه و استنباط بشمار آید. آنجا كه پای اخلاق به میان می آید آرمانی انسانی و آنجا كه به اجتماع كشیده می شود یك مسئولیت است.